شروع تازه

می خواهم ترکت کنم عزیزم نمی دانم طاقت می آورم یا نه
می خواهم به خاطره بسپارمت
نه خاطره ها هم نه
می خواهم بیرونت کنم
از فکرم از ذهنم از وجودم حتی از دلم
و تو را به تاریخی بسپارم که سالهای سال سلولهای خاکستری مغزم تو را ورق هم نزنند
عزمم را جزم کرده ام
می دانم این کار ناخودآگاه است و من نمی توانم ضمیر ناخود آگاه خودم را کنترل کنم
اما تلاش خودم را می کنم
زمان نتیجه را نشان می دهد
می خواهم به خاطره بسپارمت
نه خاطره ها هم نه
می خواهم بیرونت کنم
از فکرم از ذهنم از وجودم حتی از دلم
و تو را به تاریخی بسپارم که سالهای سال سلولهای خاکستری مغزم تو را ورق هم نزنند
عزمم را جزم کرده ام
می دانم این کار ناخودآگاه است و من نمی توانم ضمیر ناخود آگاه خودم را کنترل کنم
اما تلاش خودم را می کنم
زمان نتیجه را نشان می دهد
0 Comments:
Post a Comment
<< Home