Saturday, November 04, 2006

پیری



چقدر چین و چروکهای صورتتو دوست دارم
و اون نگاه نافذت
موهای سفیدت
که وقتی می گم بیا رنگشون کنیم می گی
ای بابا مادر کی به من نگاه می کنه
دستای لرزانت
و عشقی که روزی هزار بار به تیکه های وجودت ابراز می کنی
تا اگه مشکلی دارن چاره ای بیندیشی
و خیلی وقتها که کاری از دستت بر نمی یاد
مخصوصا برای اونهایی که دورن
سجادتو پهن می کنی و دعا میکنی
چقدر پیری تو قشنگه
و چقدر دلم می خواد وقتی پیر شدم مثل تو بشم
اما بدون فراموشی
فقط این یه تیکه اش اذیتم می کنه

0 Comments:

Post a Comment

<< Home