اسب سفيد

اسب سفید من مهربان و رام است
اسب سفید من چون کودکی آرام است
ای دریغ از هر چه دادم برای دوست
اسب خوبم اسب خوبم رفیقم اوست
یال سفید اسبم روشنایی راه است
چشم سیاه اسبم چون حفره های ماه است
هر جا که خسته هستم یا غرق حسرتم
پا بند مهربانیش حتی در غربتم
آنکس که دست مرا در دستش می فشرد
مرا به دست غم داد به فراموشی سپرد
اسب سفید من چون کودکی آرام است
ای دریغ از هر چه دادم برای دوست
اسب خوبم اسب خوبم رفیقم اوست
یال سفید اسبم روشنایی راه است
چشم سیاه اسبم چون حفره های ماه است
هر جا که خسته هستم یا غرق حسرتم
پا بند مهربانیش حتی در غربتم
آنکس که دست مرا در دستش می فشرد
مرا به دست غم داد به فراموشی سپرد
شعر: فریدون فرخ زاد
خواننده: فریدون فرخ زاد و آلیس
0 Comments:
Post a Comment
<< Home