آگاهی

جواب آزمایشو که گرفت فهمید که جواب سرطانش مثبته اشک تو چشماش جمع شد
بعد که بغلش کردمو گریستم گفت نه عزیزم گریه نکن این جوری حداقل می دونم که کی قراره بمیرم
الهی شکر که خدا زمانشو بهم گفت حالا می رم سراغ کارهایی که برای این زمان گذاشته بودم
یاد خودم افتادم زمانی که قرار بود فردا جواب تست سرطانم بگیرم فقط 23 سالم بود از ولیعصر تا پارک وی پیاده رفتم و فکر کردم که اگه مثبت بود چی کار کنم و آخرش به این نتیجه رسیدم که هیچی همین کارهایی که الان می کنم می رم سره کارم میرم دانشگاه و همین طوری ادامه میدم زندگی می کنم هر ثانیه اشو اما کارهایی رو که دوست دارم بیشتر می کنم آدمهایی رو که دوست دارم بیشتر می بینم همین مگه الان که نمی دونم کی قراره بمیرم چی کار می کنم هیچی همین کاری که همیشه میکردم
زندگی
زندگی در الان
ثانیه به ثانیه
با تمام وجودم
0 Comments:
Post a Comment
<< Home