برای چی ...

وقتی شنیدم که اون پسر 12 ساله خودشو حلق آویز کرده

گیج شدم

اخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

وقتی شنیدم برای دوچرخه بوده

بیشتر ناراحت شدم

در گریز از مرز عدم امکانات به دنیای پر زرق و برق تکنولوژی

نه اونقدر پول داریم که امکانات و تکنولوژی داشته باشیم

و نه اونقدر عزت نفس که به آنچه نداریم

یا قناعت کنیم یا چاره

البته اون هم چاره کرده بود

اون فقر و از زندگیش حذف نکرد

بلکه خودشو از دایره فقر حذف کرد

برای همیشه...

باز هم موفقیت

باز هم طلوع تو
اما این بار از مشرقی دیگر
خورشید شدنت را آرزو دارم
و سراسر نور شدنت را

سهم من

يك صفحه زیبا سیاه و سفید
دو بار گردش عقربه ها
سهم هر روز تو از این صفحه است
اگر هم که تو بایستی این عقربه ها واینمیسن
حرکت می کنن هر ثانیه در پی هم
نه خستگی نه تنوع نه استراحت
هیچی تو کارشون نیست
وقتی وایمسی اونا می دونن
وقتی تو خوابی اونا بیدارن
اما یه خوبی که دارن برای همه مساوین
همه آدمها هر جای دنیا فقط همین یه 24 ساعت در روز دارن
نه بیشتر نه کمتر
...

چاره

نمی دانم که چه چاره کنم

پای تدبیرم شکسته است

یا گویی که این فکر استدلال من چوبین است

اما با این که باخته ام

اما از میدان نمی روم

هستم تا زمانی که یا پیروز بروم

یا خونین روحم سربلند پرواز کند

آری می خواهم این بار با تمام دارائیم بازی کنم

تا تو چه رخ بنمایی