Tuesday, December 18, 2007

اسیر

کاش اسیر نبودم
کاش مهرت کمندی نشده بود به پاهام
کاش نگاهت لرزش دستامو می دید
کاش صدای خش دارمو می شنیدی
کاش لحظه ای قلب منو می فهمیدی
کاش می فهمیدی که اسیرتم
کاش ...
کاش
کاش
اما اشتباه از من بود
تو منو آزاد می خواستی
اما من اسارت تو قلب تورو

خیلی وقتا

خیلی وقتا دلم می خواد باهام باشی
خیلی وقتا دلم می خواد حوصله مو داشته باشی
خیلی وقتا دلم می خواد باشی
خیلی وقتا دلم می خواد همراهم باشی
خیلی وقتا دلم می خواد برام وقت داشته باشی
خیلی وقتا دلم می خواد پشتت قایم شم
یا بهت تکیه بدم
مثل همین وقتا
یادم می ره قدرتمو
یادم می ره که
می توونم و می توونستم و خواهم تونست
همه چیو از تو می خوام
همه چیو از تو می بینم
شاید من در تفسیر معنای دوست داشتن
دچار توهمی خود ساخته شدم

...